لافت، روستایی بندری که به تاریخ کهنش می بالد و بادگیرهای برافراشته اش حرف های زیادی برای گفتن دارند. بادگیرهایی که زمستان و تابستان برایشان فرقی ندارد، آنها همچنان استوار ایستاده اند و صورتت را با نسیمی خنک نوازش می کنند. در اینجا می شود زندگی را به شکل دیگری دید؛ گویی همه چیز از تک تک آدمها تا ریز ترین ذره ی گرد و غبار جان دارد و با تو سخن می گوید. دوست داری با تمام وجود همه چیز را در آغوش بکشی و سرمست اصالتشان شوی…
به لافت که می رسی، پیش از آنکه رهسپار کوچه پس کوچه ها شوی باید سری به بام این روستا بزنی که مرز دو دنیای متفاوت در لافت است. در یک سوی این بام لافت سنتی را می بینی با همان بادگیرهای برافراشته و در سوی دیگر لافت نوساخته را با شکل و شمایلی متفاوت.
چاه های تلا
نامشان چاه های تلاست و در بافت تاریخی لافت قرار دارند. تعداشان به 366 عدد می رسد و در گذشته در هریک از روز های سال درب یکی از آنها را باز می کردند تا از آبش استفاده کنند. حالا دیگر مثل گذشته ها نیستند اما بسیاری را برای دیدنشان به اینجا می کشانند.
One thought on “غروب لافت”
غروب لافت خیلی دل انگیز بود ، ممنون از اقا معین